زبان و ادبیات عربی... هناک دائماً مَن هُو أتعَسُ مِنک، فأبتسم...
| ||
|
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی... به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم می گذرد، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند... لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز. سهراب نظرات شما عزیزان: م.ن
ساعت8:10---18 بهمن 1391
در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت در حالیکه گویی ایستاده بودم و چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد درحالیکه قصه ای کودکانه بیش نبود.دریافتم کسی هست که اگر بخواهد می شود و اگر نه نمی شود،به همین سادگی،کاش بی هیچ غصه خوردنی فقط او را می خواندم...!
معتمدي
ساعت10:49---11 بهمن 1391
چون مي گذرد غمي نيستپاسخ: بله واقعاً...بالاخره ميگذرد.
س . ظ
ساعت20:44---10 بهمن 1391
سلام و عرض ادب :
روزی کسی به خیام خردمند ، که دوران کهنسالی را پشت سر می گذاشت گفت : شما به یاد دارید دقیقا پدر بزرگ من ، چه زمانی درگذشت ؟! خیام پرسید : این پرسش برای چیست ؟ آن جوان گفت : من تاریخ درگذشت همه خویشانم را بدست آورده ام و می خواهم روز وفات آنها بروم گورستان و برایشان دعا کنم و خیرات دهم و... خیام خندید و گفت : آدم بدبختی هستی ! خداوند تو را فرستاده تا شادی بیافرینی و دست زندگان و مستمندان را بگیری تا نمیرند تو به دنبال مردگانت هستی ؟!... بعد پشتش را به او کرد و گفت مرا با مرده پرستان کاری نیست و از او دور شد پاسخ:عليكم السلام.. |
|
[ طراحی : میهن اسکین ] [ Weblog Themes By : MihanSkin ] |